محل تبلیغات شما

میشه اینطور فکر کرد که تو آماده پذیرفتن مسئولیت نیستی؟

که یهو به خودت اومدی که داری عهدی میبندی که خواهی شکست؟

که وحشت زده شدی و فرار؟

میشه گفت که تو هیچوقت قصدی نداشتی؟

که فقط "یه دوست داشتن"  داشتی؟ 

و همین؟

میشه گفت که چَنان پافشاری کردن های تو اونهمه سال،

صرفن بخاطر این بود که میدونستی من پای موندن ندارم،

از نبودن من خیالت راحت بود،

و دوست داشتن موجودیتی که نیست راحته،

صرفا فکر دوست داشتن موجودیتی که نیست، راحته.

و میشه تقصیر هارو انداخت گردنش ها؟

ها؟

میشه اینطور فکر کرد؟

که حالا که من اومده بودم بمونم،

تو دیگه همچین دوست داشتنی رو نداری.

یه دوست داشتن امن و بی دردسر و مجازی!

چون من اومده بودم بمونم.

و خیال رفتنم هم نبود.

و تو ترسیدی!

میشه اینجوری فکر کرد،

که خیلی هم با عقل جور درمیاد.

و میشه چشم بست، 

یا گذشت:

چون گمون نکنم از روی قصد باشه،

چون این جوهره و وجود تو هست.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها