زمان گستره عجیبیه!
گاهی چنان کش میاد که به سنگینی میمونی.
و گاهی.خب گاهی میتازونه.
.
.
.
ترافیک.
و هوایی چنان دلپذیر که
شیشه رو میدم پایینُ
خورشید لیز میخوره روی پوستم
و نسیم.
یه طرف صورتم که داغ میشه.
و نوری که لای انگشتام وارونه میشه.
.
.
بوی شهر.
یه بوی مرطوب و نمکی.
بوی ماهی
بوی دریا
بوی دود
بوی چمن واقعی خیس (این یه مورد خیلی کم پیش میاد)
.
.
و شبها؛
بوی اطلسی ها
که حتمنی بنفشن.
درباره این سایت